تاریخ عطرسازی: قسمت دوم
قرن نوزدهم
نشانی از شیک پوشی
در قرن نوزدهم، قرنی که انقلابهای پی در پی اروپا را تسخیر کرده بود، طبقۀ رو به گسترشِ کارگر، خطرناکترین قشر جامعه برای دولتمردان محسوب میشد. لذا سیاستمداران بر آن شدند که رضایت این قشر را حتماً کسب کنند و شاید مهمترین اقدام در این راستا، تأمین بهداشت عمومی بود: افزایش حمامهای عمومی، آموزش بهداشت و نظافت در مدارس و ارتش و … . در چنین جامعهای که تبادل میان طبقات اجتماعی از هر زمانی آسانتر شده بود و طبقات میانی سعی در رسیدن به طبقات بالاتر اجتماعی داشتند، ظاهر، تمیزی و شیکپوشی نشان مهمی از شخصیت افراد شد. صابونهای معطر که در نظافت شخصی نیز اهمیت بالایی داشتند، از رایجترین عطرها محسوب میشدند که حتی برای فقیرترین افراد جامعه هم در دسترس بود. دیگر محصولات مربوط به آرایش ظاهری شامل اُدوکلن، آب اسطوخودوس، وینیگر دی تویلت، کرمها، عصارهها و پمادهای مو بودند. مردم مقدار کمی ادکلن در آب استحمامشان حل میکردند و ثروتمندان، دستمالهای جیبیشان را آغشه به عصاره با غلظت بالاتر میکردند.
ادکلن
ادکلن در قرن نوزدهم از محبوبیت بالایی برخوردار بود. ادکلن که برای درمان دردهای مزمن خفیف هم استفاده میشد، از الکل میوههای سیتروسی و گیاههای آروماتیک به دست میآمد. این عصارههای معطر که آکوا میرابیلیس (Aqua Mirabilis) هم خوانده میشدند، عموماً در صومعهها، مخصوصاً صومعههای ایتالیایی استخراج میشدند. در سال ۱۶۹۳، یک مهاجر ایتالیایی به نام جیووانی پائولو فمینیس، موفق به فروش چنین محصولی در شهر کلن شد. بعداً در سال ۱۷۰۹، جیووانی ماریا فارینا، احتمالاً از فرزندان جیووانی پائولو، فروشگاهی برای فروش این محصول تحت عنوان «ادکلن» احداث کرد. در ۱۸۰۶، ژان-ماری فارینا، از دیگر نوادگان این خاندان، کلن را به مقصد پاریس ترک کرد و در آنجا با کسب اجازه از خاندانش، خانۀ عطر مخصوص خود را احداث نمود. این خانۀ عطر در ۱۸۴۰ به عطرسازی به نام کولاس فروخته شد. صاحبان بعدی آن آرماند راجر و چارلز ژاله بودند که مسئولیت آن را از سال ۱۸۶۲ بر عهده گرفتند. فرمول ادکلن اصلی ژان ماری فارینا به نام ادکلن اکسترا وییل، جزو قدیمیترین عطرهایی است که کماکان در بازار یافت میشود.
عطرهای لذت بخش
با روایج نظریۀ میکروبشناختی لوئی پاستور در ربع نهایی قرن نوزدهم، همارزی بوهای بد و عوامل بیماریزا در اذهان عمومی دیگر همان شدت سابق را نداشت. زین پس، عطرسازی به جنبههای لذت بخش روایح متمرکز شد: محصولات پاکسازی و تمیزکننده خوشبوسازی شدند و همین خوشبویی، علاوه بر ایجاد حسی از محافظت دربرابر میکروبها، تمیزی را با لذتبخش بودن ترکیب میکرد. بدین ترتیب عطرها تا حد خوبی نشانگر تمیزی و لذت بودند و این دو تقریباً غیرقابل تمایز بودند. خارج از این محدوده، عطرهای گرانبها، ابزار فریبایی و اغواگری محسوب میشدند، امری که به لحاظ اخلاقی در عرف جوامع پذیرفته نبود. بنابرین استفاده از عطر طیفی بود که به ارزشهای متضادی چون شرافت و اصالت فرد یا بیاخلاقی وی دلالت میکرد و هر کس با توجه به کاربرد خاص مدنظر و جایگاه اجتماعیاش از آن بهره میبرد.
انقلابی در ترکیببندی
معروفترین خانههای عطرسازی در آن دوران عبارت بودند از Piver (احداث شده در سال ۱۷۷۴)، Violet (احداث شده در سال ۱۸۲۷)، Guerlian (احداث شده در سال ۱۸۲۸)، Pinaud & Meyer (احداث شده در سال ۱۸۳۰)، و Millot (احداث شده در سال ۱۸۶۰). مواد اولیۀ طبیعی برای تولید محصولات این عطرسازیها، توسط کارخانههای باسابقۀ واقع در شهر Grasse استخراج میشدند؛ کارخانههایی چون Chiris (احداث شده در سال ۱۷۶۸)، Lautier Fils (احداث شده در سال ۱۷۹۵)، Roure-Bertrand (احداث شده در سال ۱۸۲۰)، Robert et Cie (احداث شده در سال ۱۸۵۰) و … . از دهۀ ۱۸۸۰، روشهای جدیدی همچون «عصارهگیری با حلال پرفشار» برای فراوری گیاهان آروماتیک ظاهر میشدند. با این روشها، امکان عصارهگیری از طیف وسیعی از مواد طبیعی فراهم شد و بدین ترتیب، امکانات خلاقۀ عطرسازان افزایش یافت. از همین موقع، تولید مولکولهای معطر شیمیایی چون کومارین، وانیل، مُشک مصنوعی و یونونها هم میسر شد. بیشتر این مواد در طبیعت هم یافت میشدند اما برای اولین بار امکان فراوری مولکولهای بویایی آنها به روش مصنوعی و شیمیایی، به جای عصارهگیری از مواد طبیعی، امکانپذیر شد. این واقعه انقلابی در عطرسازی محسوب میشد. این مولکولها توسط شرکتهای مهندسی شیمی چون Harmaan & Reimer در شهر هولزمیندنِ آلمان (احداث شده در سال ۱۸۷۴)، Fabriques de Laire در ایلمونکسِ فرانسه (احداث شده در سال ۱۸۷۶)، Givaudan در ورنیرِ سوئیس (احداث شده در سال ۱۸۹۵)، Chuit & Naef در ژنوِ سوئیس (احداث شده در سال ۱۸۹۵) و Establissements Justin Dupont در آرژنتیلِ فرانسه (احداث شده در سال ۱۹۰۲) تهیه میشدند. از جاییکه بهرهگیری عملی از مواد شیمیایی کار دشواری بود، این مواد به عنوان پایه و در ترکیب با مواد طبیعیِ خام استفاده میشدند. پایۀ «کهربا ۸۳» که توسط de Laire تولید شده بود؛ ترکیبی بود شامل وانیلین درحالیکه همین پایه تولید شده توسط Mousse de Saxe از ایزوبتیل کوینولین بهره میبرد. Chuit & Naef (که امروزه با نام Firmenich فعالیت میکند)، «دیانتین» و «ایرالیا» را تولید کرد که اولی ترکیبی بود شامل اوژنول و دومی شامل یونونها. از سال ۱۹۰۵، ماریوس ربول پایههایی چون موگوئت ۱۶ و لیلاس ۷ را در کارخانۀ Givaudan تولید کرد. گرچه این ترکیبات در زمان اختراع برای عطرسازی تولید نشده بودند، به شکل وسیعی در فرمول عطرها استفاده شدند و تأثیر شگرفی بر سبک عطرسازی این دوران نهادند.
تولید موادی که از حالت خام طبیعی مورد استفاده در عطرهای اولیه فاصله گرفتند، امکانات خلاقۀ بیشماری را پیش روی عطرسازان قرار دادند و منجر به تولید خانوادههای بویایی ناآشنا و انتزاعی شدند که پیش از این مشابهشان به مشام کسی برنخورده بود؛ تعدادی از این خانوادهها عبارتند از: خانوادۀ شرقی که در آن نتهای پایۀ بالسامیک و وانیلی، با نتهای برگاموت در نتهای اولیه خنثی میشد؛ و فوژهها که بر پایۀ استوخوطوس، ژرانیوم و کومارین، اولین بار در عطر Fougere Royale شرکت هوبیگانت در سال ۱۸۸۲ و سپس عطر Jicky شرکت گورلین در سال ۱۸۸۹ معرفی شدند.
تولد یک صنعت جدید
با مکانیزاسیون فرایند تولید عطر، سرعت گسترش عطرسازی افزایش یافته و تبدیل به یک صنعت شد. پس از آنکه مجوز و انحصار یک محصول صنعتی از یک شرکت خارج شده و در اختیار عموم قرار میگرفت، قیمت آن کاهش قابل توجهی مییافت. بدین ترتیب عطرسازان در اواخر قرن نوزدهم، قادر به فرمولبندی محصولاتی بودند که قیمت نسبتاً پایینی داشتند و زین پس، قشر طبقه متوسط و حتی پایین جامعه قادر به تهیۀ چنین عطرهایی بودند. لذا عطرسازان به چند دسته تبدیل شدند و هرکدام شبکۀ عرضه و تقاضای خودشان را شکل دادند. پاساژها و بازارها در اواخر دهۀ ۱۸۷۰، غرفههای مخصوص عطر ایجاد کردند و اندک اندک فروشگاههایی که فقط برای عطر اختصاص یافته بودند در سطح شهر احداث شدند. عطرسازانی هم که محصولات گران قیمت تولید میکردند، پرسونای لوکس و شیک مخصوص اغنیا و اقشار فرهیختۀ جامعه اتخاذ کردند. تولیدات ایشان محدودتر بود و برای نشان دادن تمایزشان، بستهبندی و جعبهبندیهای خاص و متفاوتی طراحی کردند و در کل، با برندسازی، به جنبۀ هنری و ارزشمند کارشان تأکید میکردند. اندک اندک، عطرسازی به آن شکلی که ما امروزه میشناسیم، درمیآمد … .
قرن بیستم
عصر طراحان لباس
در دهۀ بیست میلادی، خیاطان و طراحان لباس وارد حرفۀ عطرسازی شدند. اولین ایشان، پل پوآره بود که Les Parfums de Rosine را در سال ۱۹۱۱ احداث کرد. در عصری که ارتباطات به شدت ماهیت بصری و تصویری مییافت، عطرسازان بایستی با نداشتن ارائۀ هویت تصویری کنار میآمدند. در چنین شرایطی، طراحان لباسی که نامی آشنا در اذهان مخاطبان و مصرفکنندگان بودند، از موهبت تصویرِ آشنا برخوردار بودند. اشتباه پوآره این بود که با گذاشتن نام دخترش در عنوان و پیش زمینۀ برند، از نام و شهرت خود در حرفۀ طراحی لباس سود نجست. یک دهه بعد، گابریل شنل از تصویر آشنا و معروفش به عنوان طراح لباس، در تولید و تبلیغ شمارۀ پنج شانل سود جست و وارد صنعت عطرسازی شد. به دنبال شانل، تعدادی از طراحان لباس شناختهشدۀ دیگر، مسیر او را دنبال کردند و رایحههایی خلق شد که کماکان با وجود گذشت چندین دهه، از شهرت و محبوبیت خاصی برخوردارند. پس از آنکه ژان پاتو در سال ۱۹۲۵، مجموعۀ سهگانۀ Amour Amour, Que sais-je? و Adieu Sagesse را با الهام از مراحل سهگانۀ رابطۀ عاشقانه تولید و منتشر کرد، با استخدام عطرساز هنری آلمراس، عطر Joy را در سال ۱۹۳۰تولید نمود. همنوازی میزان انبوهی از رز و یاسمن که در آنموقع به اینکه گرانترین ترکیب تاریخ است معروف بود، به عنوان ستایش از لذت (Joy) در برابر افسردگی ناشی از بحران اقتصادی آن دوران عرضه شد. در ۱۹۲۷، ژان لنوین بعد از تولید مجموعهای از عطرها که توسط مادام زد طراحی شده بودند، به مناسبت تولد سی سالگی دختر خوانندۀ اپراش، مری بلانش دی پولینیاک، آندری فرایسه و پل واشرِ عطرساز را استخدام کرد تا عطری مبنی بر آلدهایدِ گُلی طراحی کنند؛ عطری که نتهای پودری آن، هوا را مملو از شاعرانگی و ظرافت میکردند: عطر Arpege.
عدد خوش شانس مادموازل شانل
در ۱۹۲۱ گابریل شانل شماره ۵ معروفش را به بازار عرضه کرد. عطر توسط ارنست بو طراحی شده بود که قبل از آن، عطرساز Chiris بود. شانل لازم نبود که هویت بصری و تبلیغاتی خاصی برای عطرش تدارک ببیند چراکه نام خود شانل و شهرت وی، برای تبلیغ عطر و پوشاندن آن در هالهای از خاص بودن کافی بود. شانل آگاه از این نکته، نام عطر را به سادگی شماره پنج نهاد و بدین ترتیب، خود عنوان شانل، بر روی برچسب سفید خودنمایی میکرد. این عطر که از دز بالایی از آلدهایدها بهره میبرد، نتهای گلی را مبهم و مرموز میکند و رایحهای مجرد و انعطافپذیر زاده میشود. رایحهای که قابلیت انطباق با هر فرهنگ و هر دورهای دارد و آن را به یکی از بزرگترین موفقیتها در تاریخ عطرسازی بدل میکند.
رایحۀ آزادی
بیشتر خانههای عطرسازی فرانسوی در طول جنگ جهانی دوم به شدت آسیب دیدند. برای نمونه، کارخانۀ Guerlain که از قرن نوزدهم فعالیت میکرد، در حومۀ پاریس به سال ۱۹۴۳ بمباران شد.پس از سال ۱۹۴۷ بود که دوباره تولید و فعالیت را از سر گرفت. بنیانگذار یهودی برند بزرگ ،Caron ارسنت دالترف، به شکل معجزهآسایی از دست نازیان به امریکا گریخت. اما بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم، تولید از سر گرفته شد و خلاقیت سرکوب شده در طول شش سال، ناگهان به شکوفایی رسید. این شکوفایی هم در ابعاد تجاری رخ داد و هم در طراحی رایحه. پس از جنگ جهانی دوم، برندهای دیگری هم متوجه لزوم ورود به حوزۀ عطرسازی شدند. تعدادی از این برندها عبارتند از: Dior، Balmain’s، Givenchy، Carven و Rochas که پیش از جنگ هم عطر تولید کرده بودند اما این عطرها به شکل گستردهای پخش نشدند. در سال ۱۹۴۴ بود که روشا با عطر femme تاریخساز شد.
خانههای مد و طراحی درجستوجوی عطرساز
خانههای مد و فشن، در تولید ترکیب بندی عطرهای خود مشکل داشتند. شانل و Bourjois در سال ۱۹۲۴ ارنست بو را به عنوان طراح عطرهایشان به خدمت گرفتند اما همۀ برندها قادر به استخدام یک عطرساز انحصاری نبودند. برای همین بیشتر این خانهها، برای ترکیب بندی هم به تهیهکنندۀ مواد اولیهشان روی آوردند. این کارخانهها که تا آنموقع در تهیه مواد اولیه و ایجاد پایۀ عطر تخصص داشتند، کم کم به سمت ایجاد فرمولبندی برای برندهایی که تحت قراردادشان بودند، حرکت کردند. بدین ترتیب عطرسازی تبدیل به تخصصی شد که متقاضیانش به شکل روزافزونی در حال افزایش بود. متناسب با این تقاضا، ژان کارلز متدهای آموزشی رسمی برای عطرسازی تهیه کرد، متدهایی که هنوز هم کاربرد دارند. مدرسۀ عطرسازی Roure در سال ۱۹۴۶ احداث شد و قواعد عطرسازی در این مدرسه مدون و منظم شدند. سپس تمام تهیهکنندگان بزرگ عطرها، یکی پس از دیگری از این قوانین تبعیت کردند. این شرکتها عبارت بودند از: Firmenich and Givaudan، International Flavors and Fragrances و … که امروزه بزرگترین تولیدکنندگان عطر هستند.
دهۀ ۶۰ و ۷۰
ادموند رودنیتسکا
در ۱۹۴۹، عطرساز ادموند رودنیتسکا که سه سال قبل از این تاریخ آزمایشگاه مستقل خلاقیت و عطر را تأسیس کرده بود، به کابریس، بیرون از شهر Grasse نقل مکان کرد. وی در آنجا به فکر تولید بیان جدیدی از روایح افتاد. برای ادموند، نتهای بسیار شیرین یا سنگین و تیز عطرهایی که در آن زمان رایج بودند، جذابیتی نداشتند و با روح زمانهاش همخوان نبودند. او از فرمولهای سادهتر استفاده کرد، از تعدد نتها کاهید و نتهای خوشطعم را به کلی حذف کرد. در ۱۹۵۶، محصولی را به کریستین دیور ارائه داد که حدود سه یا چهار سال روی آن کار کرده بود. عطری ظریف و شاعرانه که تحت عنوان Diorissimo عرضه شد. ده سال بعد، برگرفته از همین عطر، Eau Sauvage عرضه شد که اولین عطر مردانۀ دیور محسوب میشد. این عطر برای اولین بار از هِدیون، مولکول صنعتی که به تازگی اختراع شده بود بهره برد. از این عطر زنان و مردان به یک اندازه و به شدت استقبال نمودند.
انقلاب Eau Fraiche
عطرسازی دهۀ ۶۰ و هفتاد، نشانگر ظهور نسل جدیدی است: قواعد سابق در حال واژگونی بودند و حسی از رهایی و آزادی سراسر اروپا را فرامیگرفت. تحت تأثیر موفقیت Eau Sauvage ادموند رودنیتسکا، موجی از عطرهای الهام گرفته از آن که با نام Eau Fraiche شناخته میشدند عرضه شدند. این عطرهایی با طراوت، با ترکیببندی سبک و ساده، با نتهای ظریف و نامحسوس سبز شخصیت مییافتند. اینها، منطبق با سلایق جدید نسل جوان و طغیانگر دهۀ ۶۰ و ۷۰ در اروپا بودند. برخلاف اروپا، عطرهای امریکایی کماکان بر تضادها، شدت و قدرت تأکید داشتند؛ برای مثال عطر محبوب Aromatics Elixir که توسط Clinique طراحی شده بود، با شیفغ نیرومندی که حول آکورد رز-پاچولی تنیده بود، شاهدی بر این مدعاست.
دهۀ ۸۰ و ۹۰
جهانی از اسراف
دهۀ هشتاد، آغاز پست مدرنیسم، دههایست که با اسراف و زیادهکاری شناخته میشود. مردم جهان دیجیتال، غرقه در انواع رسانهها و جهانی از نمادها، تقاضای نتهای فراوان و آکوردهای پیچیده را داشتند. عطر Opium از برند Yves Saint Laurent نمایانگر چنین اسرافکاری و تجمل به شیوۀ باروک میباشد. Opium از لحاظ دیگری هم نمایندۀ آغاز عصر جدیدی در صنعت عطر است: عصر تبلیغات و کمپینهای فروش پیشرفته. از طرف دیگر، دهۀ ۹۰ عکس دورۀ پر نقش و نگار و پیچیدۀ دهۀ ۸۰ است. در این دهه، رواج بیماری ایدز که میراث بیبندوباری و اسراف دهۀ هشتاد انگاشته میشد، مردم را مضطرب کرده و ذهنیتی از خلوص و پاکی ایجاد نمود. عطرهای این دهه، شفاف، روشن و تبلیغاتشان، یادآور حالت تقدس و تعالی است که ذاتیِ عطرهای قرون وسطی بود. در این دهه، تنوع و تضاد میان روایح زنانه و مردانه شدت گرفت. بعضی عطرها حالتی به شدت مردانه القا میکردند و برخی عطرها حالتی کاملاً زنانه و ارائۀ یک عطر در دو شکل، یکی با نیروی مردانه و دیگری با لطافت زنانه در بیشتر برندها رایج شد.
عطر j’adore از Dior
این عطر با طراحی کَلیس بِکِر برمبنای نتهای گُلی که توسط نت میوهای آلو احاطه شده بود، ساخته شد. J’adore که در سال ۱۹۹۹ معرفی شد، در کنار شماره پنج شانل، پرفروشترین عطر تاریخ عطرسازی است. یکی از دلایل موفقیت این عطر، تفاوت آن با تمام سلیقههای بویایی آن زمان بود. کارمِن کَس در تبلیغ آن، درحالیکه در استخری از طلا شنا میکند، میگوید: «نمیتوانم! نمیتوانم تحمل کنم، در برابر این وسوسه تحمل کنم. میخواهم لمسش کنم… آیا به چنگ آوردن آنچه میخواهی بد است؟ من فقط بهترین را میخوام. زندگی سیاه و سفید نیست، زندگی طلایی است. من آرزویی کردم و این آرزو برآورده شد: j’adore!» این تبلیغ لایههای معنایی زیادی داشت. از طرفی نوعی گناهِ وسوسهآلود را نشان میدهد و از طرفی دیگر، رستگاری معنویِ غسل تعمید را متبادر میسازد. بدین ترتیب معنویتی شیطانی حول محصول شکل میگیرد که حالتی بسیار مرموز به آن اعطا میکند.
قرن بیست و یکم
جهانی شدن عطرسازی
در آغاز هزارۀ جدید، بازارهای تولیدی جدیدی در کشورهایی که سابقاً فقط مصرف کننده بودند به وجود آمد. L’Eau par Kenzo از اولیویر کریسپ در روسیه و Ralph از رلف لورن و Tommy Girl از تامی هیلفیگر در مکزیک و برزیل، Chance از شنل، light Blue از دولچه و گابانا در چین و … . اخیراً برندهای غربی، محصولاتی منطبق با ذائقۀ خاورمیانهای تولید میکنند. محصولاتی که با علائق بومی آنها همخوانند و نتهای چوبی و عودی بیشتری دارند. درعوض این محصولات بین مخاطبان غربی هم محبوبیت پیدا کردهاند. بنابرین در عصر دهکدۀ بینالمللی، تبادل ذائقهها و تولیدات بومی شدت گرفته و بینالمللی شده است. در ذائقۀ کلی مصرفکنندگان قرن اخیر، تغییری به سمت روایح خوشطعم و شیرین دیده میشود.
تأثیر سیاست بر عطرسازی
دهکدۀ جهانی هم تأثیرات مثبتی روی عطرسازی نهاده و هم تأثیرات منفی. برای مثال عطر Higher از کریستین دیور که در سپتامبر ۲۰۰۱ عرضه شده بود، تحت تأثیر تراژدی یازده سپتامبر در بازار شکست خورد. نمونۀ جالبتری عطر Beyond Paradise (فراتر از بهشت) است که چند روز پیش از سونامی ۲۰۰۴ در سواحل هند عرضه شد. معنی این عطر، در اذهان عمومی به وضعیت قربانیان این حادثه دلالت میکرد و عطر را به یادوارهای غمگین بدل مینمود. از طرف دیگر، عطر Flower by Kenzo که بر پایۀ خشخاش تولید شده بود، در سال ۲۰۰۱، دلالتهای مثبتی در اذهان عمومی ایجاد میکرد چراکه خشخاش اولین گلی است که در خرابهها و زمینهای جنگ زده میروید. گرچه رایحۀ به شدت شرقی این عطر با ذائقۀ عمومی در آن زمان تضاد داشت، بطری شفاف، و رایحۀ لطیف و آرام، در القای حس امید به عموم مردم موثر بود.
آغاز عطرسازی Niche
در قرن بیستم و با هرچه بیشتر شدن تقاضاها، شرکتهای تولید کنندۀ مواد اولیه که از صفر تا صد تولید عطر را برای یک برند خاص انجام میدادند، قدرت بیشتری یافتند. اما در برابر این جریان که حالتی صنعتی داشت، جریانی شکل گرفت که ریشهاش به خانههای لوکس طراحی لباس در دهۀ بیست بازمیگردد که وارد حوزۀ عطرسازی شدند. این شرکتهای جدید و Niche، کوچکتر از برندهای بزرگ بودند و به شکل تخصصی کار میکردند. ایشان فقط مواد اولیه و ترکیب یعنی مراحل صنعتی را به شرکتهای بزرگ واگذار میکردند و تمام اقدامات خلاقه یعنی طراحی فرمول عطر، شکل بطری، جعبه و … را خود به اختیار میگرفتند و بدین ترتیب، وجههای خاص، اصیل و هنری به خود میدادند. این شرکتها که امروزه در حال افزایشند، از جنبۀ صنعتی عطرسازی کاسته و به جنبۀ هنری آن تمرکز بیشتری میگذارند. این شرکتها معمولاً عطرسازان مطرح را برای تولید محصولی تحت قرارداد درمیآورند و به دلیل محدودیتهای تولیدی، عطرسازان اختصاصی و ثابت ندارند.