BLOG BANNER I
تاریخ عطرسازی قسمت 1

تاریخ عطرسازی قسمت ۱

 

«عطرها، نمایانگر سطحی‌ترین وجهۀ زندگی ثروتمندان هستند؛ مرواریدها و جواهرات حدأقل به نسل بعد منتقل می‌شوند و یا لباس‌ها، تا مدتی قابل مصرفند اما روایح ناگهان از بین می‌روند، یک ساعت بعد از مصرف خبری از آنها نیست …» پلینیوس (مهتر)، تاریخ طبیعی.

عطرها از دیرباز، از زمان رومیان باستان، هم مورد استهزا واقع شده‌اند و هم پدیده‌ای مقدس محسوب می‌شدند؛ و انسان، از نیروی بی‌کران آنها در حوزه‌های متنوعی چون دین، پزشکی و هنر اغواگری بهره  برده است.

در مطالعات انسان‌شناختی، عطرها نقش مهمی در رابطۀ میان انسان و خدا ایفا می‌کنند. در بیشتر فرهنگ‌ها، انسان گوشت‌خوار است؛ هضم و دفع این غذاها، و نیز تعرق بدن، منجر به انتشار بوی زاید از انسان می‌شود، حال آنکه خدایان از رایحۀ مطلوب قربانی‌ها و پیشکش‌هایی که به افتخار ایشان تقدیم می‌شود تغذیه می‌کنند. بوی خوب، به نوعی نمایانگر تقدس و جایگاه متعالی است. یونایان باستان معتقد بودند که ئودیا (به معنی بوی خوب)، نشانگر حضور خدا است. همین ذهنیت در مسیحیت هم وجود دارد؛ در عهد جدید می‌خوانیم که مسیح با رایحۀ خوشش متمایز می‌شد. پس می‌توان ادعا کرد که در خیال انسان‌ها، عطر خوش بیش از هرچیز بر امر مقدس و والا دلالت می‌کند. حال در مصرف سکولار و انسانی عطر، می‌توان نتیجه گرفت که انسان، خصیصه‌ای خدایی به خود می‌افزاید.

برای همین، و فارغ از موقعیتی که عطر در آن استفاده می‌شود، روایح خوش شخصیتی جادویی دارند و نیروهای خاصی را القا می‌کنند؛ همچون نیروی برقراری ارتباط: عطر خوش، رابطه‌ای مثبت میان دو وجود برقرار می‌کند، چه میان انسان و خدا و چه میان دو یا چند انسان. عطرها همچنین نیروی تغییر را هم با خود به ارمغان می‌آورند: آنها قادر به تقویت، مراقبت و زیباسازی‌اند. امروزه کماکان در تبلیغ عطرها از این دو مولفه بهره گرفته می‌شود. درواقع در تمام طول تاریخ بشر، عطرها نوعی اکسیر جادویی بوده‌اند که منجر به برقراری رابطه‌ای خاص و غیرقابل مقاومت بین دو غریبه می‌شدند. در دوران مدرن و متناسب با نیازهای این دوره، عطر خاصیت رهایی‌بخشی هم پیدا می‌کند. در تبلیغ La vie est belle از برند Lancome، عطر، چشمان جولیا رابرتز را به تصنع و سرکوب جهان باز می‌کند یا در تبلیغ Sauvage از Dior، جانی دپ به کمک این عطر، مسیر آزادی را کشف می‌کند. هزاران سال تاریخ تمدن بشری، عطر را به محصولی مهم در فرهنگ بدل کرده است؛ محصولی که کارکردهایی فراتر از صرف خوشبویی یافته است. در پس خرید هر شیشۀ عطر، دلالت‌های گاهاً تضادآمیزی چون مناعت طبع و ولخرجی، تقدس و سکولاریسم، گستاخی و شرافت، اخلاق مداری و لذت محض و … وجود دارند.

 

دوران باستان

عطر مقدس یا عطر خدایان

اولین بهره‌گیری‌ها از روایح خوش، با پیدایش انسان درهمتنیده است. از دوران پارینه سنگی (پیدایش بشر تا بیست هزار سال پیش)، جمعیت‌های شکارچی گرد هم می‌آمدند و چوب‌های خوشبو و صمغ برای بزرگداشت خدایان خود آتش می‌زدند تا رایحۀ آنها، دعاهایشان را به گوش خدایان برساند. ریشه‌یابی واژۀ perfume (انگلیسی واژۀ عطر) اهمیت این آیین را نشان می‌دهد: per fumum به زبان لاتین، به معنی «از طریق دود» است.

عطرها که معمولاً بر پایۀ عصاره‌های گیاهی یا چربی حیوانی تهیه می‌شدند، قابلیت استعمال بر پوست هم داشتند. در مصر، عطر محصولی مقدس محسوب می‌شد و فقط کاهنان اجازۀ تولید آن را در معابد داشتند. دستورالعمل تهیۀ این عطرها بر دیوارنبشته‌های معابد بطلمیوس همچون ادفو یافت می‌شود. «کیفی»، معروف‌ترین عطر مصری بود که در مراسم بزرگداشت خدایان به کار می‌رفت. این عطر از موادی چون علف سیپروس، اگیر ترکی، توت عرعر، عسل، مر، صمغ و شراب تهیه می‌شد. تا به امروز چندین راهنما برای تولید این عطر کشف شده است. یکی از این راهنماها توسط پلوتارک (مورخ معروف یونانی) ثبت شده است که شانزده مادۀ اولیه را نام می‌برد. کیفی همچون بیشتر عطرهای مصری، کاربرد درمانی، مخصوصاً درمان بیماری‌های ریه و کبد نیز داشت. درواقع دلالت‌های ماورالطبیعۀ عطر، آن را به عنصری مهم در درمان بیماری‌ها هم بدل می‌کرد. این کاربرد‌های درمانی با استناد به متون دست اول، در یونان و روم باستان وجود داشتند. من‌جمله از این کاربردهای درمانی، تلطیف سردرد و یا دردهای زنانه بود. تعداد و تنوع کاربردهای درمانی در روم باستان نسبت به یونان باستان، افزایش گسترده‌ای یافت.

بهداشت در یونان و روم

در دورانی که هنوز صابون اختراع نشده بود، عصاره‌های معطری که کثیفی را در خود حل می‌کردند جایگاهی حیاتی داشتند. این عصاره‌ها در کوزه‌هایی با دهانۀ مسطح نگهداری می‌شدند تا استفاده از آنها راحت باشد. ابتدا بدن را به عصاره آغشته می‌ساختند و سپس با فرچه‌هایی که سری فلزی داشتند، عصاره را کامل روی پوست مالش می‌دادند. این فرایند در حمام‌های یونانی که «بالانیون» خوانده می‌شد و به شکل تاریخی، اولین حمام‌های عمومی بودند که پیدایش آنها به قرن پنجم قبل میلاد برمی‌گردد، به کار می‌رفت. در بالانیون‌ها حدود بیست نشیمنگاه سنگی وجود داشت که حمام کننده‌ها بر آنها می‌نشستند. این نشیمنگاه‌ها به شکل دایره‌ای، حول استخرچه‌ای چیده شده بودند. این اتاق گرد، «تِلُس» خوانده می‌شد. بعضی حمام‌های بزرگ، افزون بر داشتن دو تلس، اتاق سونا، وان، رختکن، اتاق ماساژ و … هم داشتند. حمام‌های عمومی یونانی، در امپراطوری روم به «تِرمای»‌ها تحول یافتند که در آنها اتاق‌های خنک و استخرهای شنا، فضای ورزشی و محوطه‌های فرهنگی (همچون سالن همایش و کتابخانه) هم به مجموعۀ حمام افزوده شدند. ظرفیت حمام‌ها هم طوری افزایش یافت که به شکل همزمان، می‌توانست میزبان هزار حمام کننده باشد.

 

BLOG-BANNER-1.jpg

گل‌ها و صمغ‌ها

در ترکیب‌بندی عطر، پلینیوسِ مهتر (طبیعی‌دان قرن اول میلاد و نویسندۀ کتاب تاریخ طبیعی)، به وضوح میان sucus و corpus تمایز قائل می‌شود. Sucus مادۀ آروماتیک و Corpus مادۀ اولیه‌ایست که این رایحه از آن استخراج می‌شود. بیشتر مواد اولیه‌ای که در یونان و روم مورد استفاده قرار می‌گرفتند، از گل‌ها و صمغ‌ها بودند: رز، سوسن، بنفشه، نرگس، زنبق و اسطوخودوس که به شکل محلی کاشته و برداشت می‌شدند و بوتۀ وحشی جاوی مایع، لابدانوم، گالبانوم، کتیرا، بلسان، کندر، مر، پرک هندی، سنبل هندی و … وارد می‌شدند. امروزه هنر عطرساز محدود به طراحی فرمول است و درواقع نگران نحوۀ تهیه و فراوری مواد اولیه نیست. اما تا انتهای قرن نوزدهم، عطرساز مسئولیت فراوری مواد اولیه را نیز به عهده داشت و تا قرون وسطی، حتی تهیۀ عصاره‌ها و چربی‌هایی که در پایه استفاده می‌شدند هم با عطرساز بود.

قرون وسطی

عطر به‌مثابۀ دارو

با پیشروی مسیحیت در اروپا، عقاید رایج در مورد عطرها دستخوش تغییر شد. مذاهب باستانی مصرف غیر دینی عطر، مصارف شخصی و حتی اغواگرانۀ آن را محکوم نمی‌کردند. اما سنت مسیحی، مخصوصاً با وجود روایت مریم مّجدَلیه که «عطرهای گناه»ش را بر پای مسیح ریخت، مصرف عطر را صرفاً برای مناسک مذهبی و منطبق با اخلاق مسیحی توجیه می‌کرد. هر مصرف دیگر، مخصوصاً برای اغواگری و فریبایی، گناه محسوب می‌شد. همچنین تا اواخر قرن نوزدهم و انتشار آثار لوئی پاستور، عقیدۀ رایج این بود که رایحۀ خوب، نشانگر تمیزی و مبارزه با بیماری است و بوی بد، علامث کثیفی و بیماری. لذا مصرف عطر در غرب مسیحی، به مراسم مذهبی و پیشگیری و درمان بیماری‌ها محدود شد. البته مصرف زیبایی‌شناختی و اغواگرانۀ عطر هیچگاه متوقف نشد اما انجام اینکار نوعی گستاخی و هتاکی به ساحت مسیح محسوب می‌شد.

عصر جدید تقطیر

طی قرون وسطی، صومعه‌ها گیاهان آروماتیک پرورش می‌دادند و عطرهای درمانی تولید می‌کردند. گرچه شکلی از عصاره‌گیری از گیاهان آروماتیک از دوران باستان رایج بود، در قرن هشتم میلادی بود که اعراب دستگاه تقطیر را اختراع کردند. عصاره‌گیری از محصولات تخمیر شده که منجر به تهیۀ اتانول می‌شد، تا اواخر قرن سیزدهم میلادی وارد اروپا نشد.  دستگاه تقطیر راه را برای شکل جدیدی از عطرسازی که بر پایۀ الکل بود، هموار کرد. از محبوب‌ترین محصولات این دوره، گیاهان آروماتیک الکلیزه، به خصوص آویشن و رزماری بودند چراکه خواص ضدعفونی کننده‌شان در درمان بیماری‌های خفیف موثر بود. در قرن شانزدهم، کتاب «من‌باب هنر سادۀ تقطیر» اثر هیرونیموس برونشویگ منتشر شد. این کتاب با جزئیات مفصلی، مواد اولیه و تکنیک‌های متنوع تقطیر را تشریح می‌کرد. علاوه بر این حاوی لیستی از شکل تقطیر شدۀ ۳۰۵ گیاه و جانور به‌همراه خواص درمانی‌شان بود. جز مورد استثنایی رزماری، کتاب تفاوتی میان مایعات گیاهی و عصاره‌ها قائل نمی‌شود. با این حال کماکان نشانگر تحولات عظیمی است که تقطیرسازی در محصولات معطر ایجاد کرد.

 

BLOG

 

اندر لذات بی‌شمار استحمام

برای اشراف و مرفهان جامعه، استحمام در منزل برگزار می‌شد. چه این استحمام مقصودی آیینی چون شب قبل از عروسی یا شب بعد از تولد داشت و چه قصد از آن پاکیزگی بود، در داخل وان‌های ساخته شده از چوب، فلز یا سنگ و مزین به پارچه‌های گران و افزودنی‌های معطر انجام می‌شد. بسته به ثروت حمام کننده، این مراسم ممکن بود همراه با صرف غذاهای خاص یا اجرای زندۀ موسیقی باشد. درواقع هدف اصلی از این استحمام، لذت و تفریح بود. در این دوران، حمام‌های عمومی هم فارغ از ماجراجویی‌های غیراخلاقی نبودند: مردم علاوه بر استحمام و صرف غذا، در آنجا به معاشقه هم می‌پرداختند. کلیسا شدیداً با چنین گرمابه‌هایی مخالفت می‌کرد و قصد توقیف آنها را داشت.

 

آب ملکۀ مجارستان

عطرهای قرون وسطایی بر پایۀ الکل، اجداد آب ملکۀ مجارستان محسوب می‌شوند که خود با رزماری تولید می‌شد. گرچه گفته می‌شود که این عطر در سال ۱۳۷۰ اختراع شده است، اولین مصرف آن تحت این نام چند قرن بعد در سال ۱۶۶۰ رخ داد. در همین سال بود که نام این عطر در کتابی با مولف ناشناس به اسم «اسرار جدید و جذاب» آمد. این کتاب توسط فردی نامعلوم با موقعیت اجتماعی بالا، صرفاً با نیت راهنمایی مردم با ارائۀ درمان‌های خانگی مناسب برای انواع امراض و رازهای متعدد برای حفظ زیبایی زنان عرضه شد. داستانی که در این کتاب در مورد عطر مذکور ارائه می‌شد، به باورهای رایج در مورد نیروی عجیب آن دامن زده و آن را به پدیدۀ معروفی بدل ساخت. در این داستان آمده بود که ملکه ایزابل مجارستان در سن ۷۲ سالگی و درگیر انواع بیماری‌ها، عطر را از عطار دوره‌گردی دریافت کرده است و در اثر مصرف آن، مجدداً به زیبایی و سلامت جوانی بازگشته به‌طوریکه شاه جوان و جذاب لهستان، دلباختۀ او شده و از او خواستگاری کرده است.

وحشت از آب

با رواج سریع بیماری‌های مهلکی چون طاعون در سراسر اروپای قرن شانزدهم، حمام‌های عمومی و حمام‌های شخصی تعطیل شدند. در همان زمان مردم به این باور رسیدند که نفوذ آب به داخل بدن، می‌تواند منجر به التهاب و بیماری شود. لذا اقدامات بهداشتی، محدود به استحمام خشک به شکل مالش پوست با پارچه‌های به شدت معطر و تعویض البسه شد. استاندارد تمیزی، وجهه‌ای کاملاً تصویری و شامه‌ای یافت: برای نشان دادن تمیزی، از لباس‌های تمیز، اتو کشیده، سفید، معطر و … استفاده می‌کردند.

حفاظ علیه بخارهای بدبو

در دوران رنسانس، بوهای بد، نشانه‌ای از بیماری محسوب می‌شدند. برای مقابله با بخارهای بدبو مردم از پوماندر (در فرانسوی به معنی سیب عنبر) استفاده می‌کردند که شامل مواد آروماتیک گوناگونی میشد و به شکل نوعی پاتک علیه بخارهای بد بو عمل می‌کرد. در قرن هفدهم پوماندرها در ظروفی چون کیف‌های کوچک جای می‌گرفتند و فرد با حمل آن کیف، با بدبویی مقابله می‌کرد. این پوماندرها معمولاً نت‌های حیوانی قوی داشتند. در نوشته‌های عطرسازی از قرن هفدهم به نام سیمون باربه، به دستورالعملی از تولید پوماندر برمی‌خوریم: دو گرم مشک، یک گرم عصارۀ مُشک زباد و چهار قطره بلسان پرویی. استراتژی دکترها برای مقابله با بخارهای بدبو در دوران طاعون هم اینگونه بود که از اورکت‌های بلند، دستکش و ماسک با دماغۀ دراز که مملو از مواد آروماتیک بود استفاده می‌کردند و بدین ترتیب خود را از بوی سمی ناشی از تجمع اجساد و کثیفی‌ها حفظ می‌کردند.

بازگشت به آب

در قرن هجدهم تحت تأثیر فلاسفۀ دوران روشنگری، علاقۀ جدیدی به مواد و اشکال طبیعیِ پاکی و نظافت ایجاد می‌شد. در پی همین تمایلات، شاهد بازگشت مجدد به آب هستیم. عادات نظافت کماکان روی ظاهر متمرکز بودند و اصلاح صورت و مو به شدت پسندیده بود. اما تمیزی و شست‌وشوی دقیق بعضی از قسمت‌های بدن هم اهمیت بسزایی یافت. هدف استفاده از «بیدِت» که در خانۀ اشراف در در دهۀ ۱۷۳۰ ظاهر شد، حذف بوهای نامطلوب ناشی از تعرق «اعضای خصوصی» بود. این اقدامات اولین قدم‌ها در حرکت به سوی تمرکز خاص روی تمیزی و خوشبویی در قرن نوزدهم است.

حجرۀ استحمام ماری آنتوانت

در سال ۱۷۸۴، ماری آنتوانت به آپارتمان خصوصی در طبقۀ همکف کاخ ورسای نقل مکان کرد. این آپارتمان مستقیماً به حیاط مرمر راه داشت و بدین ترتیب ملکه به فرزندانش نزدیک بود. آپارتمان دارای یک اتاق خواب، کتابخانه و حمام بود و این حمام در سال ۱۷۸۸ مورد بازسازی شدید و تغییر دکوراسیون لوکس قرار گرفت: تزئیانتی چون قوهایی که آب از دهانشان جاری می‌شد، دلفین‌ها، خرچنگ‌ها و … . در ماه آپریل، کف حمام با کاشی‌های مرمر سیاه و سفید تزئین شدند و در ماه جولای، لوله‌کشی‌های جدید نصب شدند. به نظر می‌رسید که تزئین کامل حمام در ماه نوامبر تمام شده است ولی تغییرات جدیدی در ژوئن ۱۷۸۹ اعمال شدند. تزئین و تغییر حمام، به علاقۀ وسواسی ماری آنتوانت بدل شد و تغییرات آن هیچگاه پایان نیافت؛ به هر روی، حساسیت ماری آنتوانت روی بهداشت شخصی و استفاده از آب برای نظافت، در علاقۀ فرهنگ عمومی به بهداشت و استحمام تأثیر فراوانی نهاد.